هجمه به رهبري گرانيگاه براندازي نرم علي عبدي؛ كارشناس ارشد انديشه سياسي
آماج طرح استراتژيك ولايت ستيزي
طرح استراتژيك ستيز با ولايت فقيه از سوي نظام سلطه، در 3 استراتژي كلي و با نيت 4 هدف اساسي تهيه شده است.
3 محور كلي اين طرح عبارت اند از:
1. استراتژي نفي شاخص ولايت فقيه؛
2. استراتژي نفي شخصيت ولي فقيه؛
3. استراتژي نفي شخص ولي فقيه.
هجمه به رهبر انقلاب، دايره ي گسترده اي از فعاليت هاي فكري، تئوريك، سياسي و جنگ نرم را بر محور ايجاد شبهه و مبارزه ي سياسي ـ فرهنگي با مفهوم و نظريه ي ولايت فقيه شامل مي شود؛ مبارزه ي گسترده اي كه در آن چهره هاي فراوان داخلي و خارجي، اعم از روشن فكر و حوزوي، ديده مي شوند و هدف اصلي شان طرد و بي اعتباري اين نظريه است. اين سياست تا فتنه ي 88 سياست اصلي غرب و نظام سلطه با انقلاب اسلامي بود.
استراتژي دوم ناظر بر نفي شخصيت و صلاحيت هاي فقهي، سياسي، فكري، فرهنگي و… آيت الله العظمي خامنه اي در امر ولايت و رهبري است. در اين سياست غرب تلاش مي نمايد تا شايستگي ها و صلاحيت هاي آشكار و پنهان ايشان را با به كارگيري جنگ نرم مورد خدشه قرار دهد و بي اعتبار سازد و در يك كلام هدف، كوبيدن شخصيت حقوقي ايشان (مقام ولايت فقيه) است.
استراتژي سوم اما ناظر بر برجستگي هاي فردي و شخصيت حقيقي ايشان است؛ از جمله برجستگي هاي اخلاقي، ادبي، حوزوي، علمي، خانوادگي و شخصي.
اين 3 محور از ايام فتنه ي 88 تا كنون در 4 جهت كلي آماج گذاري شده اند:
1. مشروعيت زدايي از اصل ولايت فقيه؛
2. مقبوليت زدايي از شخصيت حقوقي ولي فقيه؛
3. اعتبارزدايي از شخصيت حقيقي ولي فقيه؛
4. اعتمادزدايي نسبت به ولي فقيه.
گفتيم كه مشروعيت زدايي از اصل ولايت فقيه، به مثابه ي ركن اساسي انقلاب اسلامي و قانون اساسي، در طول 33 سال گذشته سياست ثابت نظام سلطه بوده است، اما از آنجا كه نظام سلطه و همراهان داخلي آن چنين پنداشته بودند كه توانسته اند در طول سال هاي پس از امام، رهبري انقلاب را به محاق ببرند، چندان نيازي به تخريب شخصيت حقيقي و حقوقي ايشان نمي ديدند. اولين زنگ خطر در فتنه ي 18 تير 78 برايشان به صدا درآمد. اين زنگ خطر در انتخابات 1384 و پيروزي گفتمان عدالت و خدمت برايشان تكرار شد و لذا تا سال 1388 و فتنه ي انتخاباتي بر آماج دوم تأكيد داشتند؛ يعني بدون پشتوانه نشان دادن رهبري انقلاب و مقبوليت زدايي از ايشان.
وجه تئوريك اين امر را سعيد حجاريان و ديگر ژورناليست هاي دوم خردادي بر عهده داشتند. حجاريان، با تكيه بر مدل مشروعيت سه وجهي رهبري، بر آن بود تا چنين وانمود كند كه رهبري انقلاب فاقد وجوه سنتي و انقلابي است و تنها بر نهادهاي نظامي تكيه دارد؛ امري كه خود او در اعترافات تلويزيوني اش به اشتباه بودن آن اذعان نمود.
اما اعتبارزدايي از شخصيت حقيقي آيت الله خامنه اي محور اساسي نظام سلطه در ايام فتنه ي 88 و پس از آن بوده است؛ آماجي كه بخش عمده ي جنگ نرم را به خود اختصاص مي دهد و البته با همراهي تام و تمام جبهه ي داخلي آنان و فتنه گران نيز مواجه شده است. براي نمونه، به منظور تخريب سلامت مالي و اقتصادي ايشان دروغ ارسال كانتينرهاي طلا توسط يكي از وابستگان نزديك ايشان جعل شد يا آنكه تمامي ماشين جنگ رواني دشمن كوشيد تا يكي از نزديكان ايشان را طراح آنچه دشمن به دروغ «كودتاي انتخاباتي» مي ناميد نشان دهد.
ادامه دارد…